استادم گفت:

چرا تو ارزشیابی اساتید بهم 12 دادی؟

بهش گفتم:

من به شما 12 ندادم شما خودت 12 گرفتی:|

.

.

                                                                         هاااااای دلم یکم خنک شد.




تاریخ: چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:,
ارسال توسط leily

 




تاریخ: چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:,
ارسال توسط leily

.




تاریخ: سه شنبه 10 تير 1393برچسب:,
ارسال توسط leily




تاریخ: سه شنبه 10 تير 1393برچسب:,
ارسال توسط leily




تاریخ: سه شنبه 10 تير 1393برچسب:قلم,
ارسال توسط leily

همیشه از حرمت، بوی سیب می آید
صدای بال ملائک، عجیب می آید!

سلام! ضامن آهو، دل شکسته من
به پای بوس نگاهت، غریب می آید

نگاه زخمیِ تو، تا بقیع بارانی است
مگر ز سمت مدینه، طبیب می آید؟!..

به پای در دلت، ای غریبه تنها
علی(ع) ز سمت نجف، عنقریب می آید

طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست.
کبوتر دل من، بی شکیب می آید


برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد
چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید.
.

.

.

دوستای خوب خودم

سلام

حالتون خوبه؟

تعطیلات خوش میگذره ؟؟؟؟؟

به من که داره خیلی خوش میگذره !!!!!

اگه قسمت بشه میخوام برم به مشهد ارضا و امیدوارم نائب الزیاره همه دوستان باشم .

.

.

 

 




تاریخ: پنج شنبه 7 فروردين 1393برچسب:,
ارسال توسط leily

 

 اول ظهور آن بی مثال

 

دوم تمام ملت بی ضرر و بی ملال /

سوم رسیدن ما به قله های کمال

 

چهارم تمام جیب ها پر از پول ، اما حلال . . .

 

*************************************************

اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز
هر سال این فکر را به یادمان می آورد.پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند. .

**************************************

 سال نومی شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند
و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره...من...تو...ما...
کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟...پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟...
زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و
چون همیشه امیدوار وسال نومبارک...

**************************

یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش

*****************

**********

*****

***

*




تاریخ: یک شنبه 25 اسفند 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

 

¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.• چهارشنبه سوری ¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•

بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری افکارمان
آتشی بیافروزیم کینه ها را بسوزانیم زردی خاطرات بد را به آتش
و سرخی عشق را از آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم

 




تاریخ: شنبه 24 اسفند 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

کودک درون

کودک درونم خعععلی بیشور شده!!! تازگیا به ندای درونم شماره داه کیصاااااافطططططط...

.

.

 

ثانیه های آخر موزیک

تو ثانیه های آخر موزیک... قبل از این که بره آهنگ بعد... خودم میزنم آهنگ بعدی تا بفهمه رئیس کیه :|

.

.

 

کارهای یواشکی

یه قانون نانوشته میگه: کارهای یواشکی بهترین خاطرات رو می سازند!  قبول دارین جدا؟؟

.

.

وام مسکن

وام مسکن واسه زن و شوهرا شده پنجاه میلیون تومن ... نشستم

حساب کردم دیدم اگه یه خونه ۶۰ متری بخوام بخرم ، باید ۴ تا زن بگیرم!! :|

.

.

 

بچه 7ساله

بچه 7ساله ایفون فایو اس دستشه! 

خدا شاهده من همسن این بودم تنها خواستم از خانوادم این بود

وقتی خیار پوست میکنن منو صدا کنن پوست خیارارو بخورم

.

.

 

آب داغ حموم

خدایش دقت کردی؟ میری حموم آب داغو وا میکنی

چهارصد ساعت وا میستی تا داغ شه !

حالا کافیه تو دستشویی اشتباهی آب داغو وا کنی ،

تو بیست صدم ثانیه میرسه به 120 درجه سانتی گراد :|

.

.

 

داداشت اونجاس

مامانم زنگ زده مغازه میگه داداشت اونجاس هنوز؟

میگم نه چن دقیقه پیش رفت.  میگه یعنی کلا رفت؟!! گفتم نه هنوز نصفش اینجاست :|

.

.

 

تموم شد؟

هیچی به اندازه ی گفتن جمله ی "تموم شد؟" نمیتونه بعد از یه جوک بی مزه، طرف رو نابود کنه

 

 




تاریخ: چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ “ﮐﻢ ﮐﻢ” ﺍﺗﻔﺎﻕ میفته
ﭘﺲ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ “ﯾﻬﻮ” ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﯽ ﮐﻪ خیلی ﺩﯾﺮ شده واسه دوست داشتن پدر و مادرت !
.
.
خیلیا هستن که “طالبتن
اما فقط بعضیا ” لایقتن
حواست باشه با کی گرم میگیری !
.
.
چه سخت است تنگ ماهی بودن
اگر بشکنی قاتلی و اگر نشکنی زندانبان
خوش به حال آب !
.
.
دروغگو زیاد نشده ، حرف راستِ که مفت هم نمیارزه
راه که بی راه بشه ، غریبه میشه راه بلد !
.
.
خوبی را آرزو میکنم برای آنهایی که یاد نگرفتند بد باشند !
.
.
خسرو شکیبایی :
عشق همه چیزو شفا میده اِلّا خودشو
!




تاریخ: چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

 

به " تـــــــــــــو " کـــــه میرســـــم ...!

مکـــث میکنـــــم ...!

انگـــــار در " زیباییـــ ــت " چیـــــزی را ,

جـــــا گذاشتـــــه ام !

مثلــــــــــا"...

در صـــ ــدایت ... آرامـــــ ـــش ♥

در چشـ ــــم هایـــــت ... زندگـــــ ـــی ♥




تاریخ: سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

با توجه به اینکه فردای چهارشنبه سوری عیده
بپا زیاد گندشو درنیارین که شب عید بمونید رو دست خانواده :|

.
.
.
ما امسال میخوایم واسه چهارشنبه سوری یکی از پرایدامونو آتیش بزنیم ،
تازه شاید پوست پسته هامو بریزیم توی آتیش که بیشتر گُر بگیره …
الان متوجه سطح اقتصادی ما شدید یا بیشتر مسئله رو بشکافم ؟ :lol:

.

.
.




تاریخ: سه شنبه 20 اسفند 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

 

تا

هستم غصه نخور،

 مشكلات تو هرچه باشند از من بزرگتر نيستند

فقط باورم كن... دست به دست من ، همين...ا

.

.

 دوستدار تو

.

.


خدا

 




تاریخ: دو شنبه 19 اسفند 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

این روزا اگه تو خونه باهاتون مهربون شدن فرار کنید ، قضیه خونه تکونی جدیه!!!!

.

.




تاریخ: پنج شنبه 8 اسفند 1392برچسب:,
ارسال توسط leily




تاریخ: پنج شنبه 8 اسفند 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

 

ﺗﺼﻮﺭ ﻛﻨﻴﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﺮﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﺟﻨگ.
.
.
.
.
.

.
ﻛﺘﻲ؛ ﺍﻭﻥ ﺩﺷﻤﻦ ﺭﻭ ﺗﻴﺮ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﻛﻦ, ﻧﻪ ﺣﻴﻔﻪ
ﺧﻮﺷﻜﻠﻪ ﺩﻟﻢ ﻧﻤﻴﺎﺩ ﺑﻜﺸﻤﺶ؛ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻡ!
ﺳﺎﺭﺍ؛ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﻤﺒﺎﺭﻭﻥ ﻛﻦ, ﻧﻪ ﺷﺒﻴﻪ ﺑﻲ ﺍﻓﻤﻪ
ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻢ ﺑﻜﺸﻤﺶ!
... ﻣﻬﺴﺎ ﺗﻔﻨﮓ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮ ﻛﻦ؛ ﺑﺎﺷﻪ ﻳﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﻭﺍﻳﺴﺎ
ﻣﻮﻫﺎﻣﻮ ﺑﺒﻨﺪﻡ!
ﻧﻴﻠﻮ ﺧﺸﺎﺏ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﻴﺎﺭ؛ ﺃﻩ ﻳﻪ ﺳﻮﺳﻚ ﺩﺍﺭﻩ ﺭﻭ ﺧﺸﺎﺑﺎ
ﺭﺍ ﻣﻴﺮﻩ!
ﺷﺒﻨﻢ؛ ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﻜﺶ, ﻭﺍﻱ ﻧﻪ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻢ ﺧﻮﻥ
ﺑﺒﻴﻨﻢ!
ﺳﻮﺳﻦ ﻫﻔﺘﻴﺮﺍ ﺭﻭ ﭘﺮ ﻛﻦ ﺍﻩ ﺩﻳﺪﻳﻦ ﭼﯽ ﺷﺪ ﻧﺎﺧﻨﻢ
ﺷﻜﺴﺖ!
ﻧﺎﺯﯼ ﻓﺮﺩﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺧﻂ ﻣﻘﺪﻡ؛ ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﭼﯽ
ﺑﭙﻮﺷﻢ؟ ..




تاریخ: پنج شنبه 8 اسفند 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

 




تاریخ: چهار شنبه 7 اسفند 1392برچسب:قرمز ت,,,,
ارسال توسط leily

 




تاریخ: سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

 

یه چایی بزنیدروشن شید........

بواینکه خسته نباشید

همگی که با کمک همگی شدیم گروهها فعال

!!!!!!!!!!!!

 




تاریخ: سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:فقط چای که می چسبه,,, ,
ارسال توسط leily




تاریخ: یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:,
ارسال توسط leily




تاریخ: یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:هنوز جاداریم ؟؟؟,
ارسال توسط leily

یک سینه حرف هست ،ولی نقطه چین بس  است ..........




تاریخ: یک شنبه 4 اسفند 1398برچسب:,
ارسال توسط leily




تاریخ: یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:سوسک ،پرواز،حمله ,
ارسال توسط leily

 

عجب صبری خدا دارد !

.
اگر من جای او بودم .

.
برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ،

.
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ،

.
آواره و ، دیوانه میکردم .




تاریخ: جمعه 2 اسفند 1392برچسب:,
ارسال توسط leily




تاریخ: چهار شنبه 30 بهمن 1392برچسب:,
ارسال توسط leily




تاریخ: چهار شنبه 30 بهمن 1392برچسب:,
ارسال توسط leily




تاریخ: چهار شنبه 30 بهمن 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

.

.

               اينجا سرزمين واژه هاى وارونه است :

               جايى كه گنج،"جنگ"ميشود ،درمان،"نامرد"ميشود قهقهه،"هق هق" ميشود اما دزد همان"دزد"است... درد همان "درد" وگرگ همان "گرگ" .




تاریخ: جمعه 10 بهمن 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

دقت کردین هر موقع دارین سشوار میکشین حتی اگه تو خونه تنهام باشین هی حس میکنین یکی صداتون میکنه؟ . . .

*********

تا حالا دقت کرده بودین تام و جری تمام مدت بدون لباس بودن، اما وقتی میرفتن لب ساحل شلوارک پاشون میکردن؟ . . .

**********

تا حالا دقت کردین تو فیلمای ایرانی،همیشه وقتی طرف میفهمه بچه دار نمیشه همه بچه ها از ماشینای بغلی و جلویی و عقبی باهاش بای بای میکنن میخندن؟  ! . . .

***********

تا حالا دقت کردین تمام مریضا توی فیلما و سریالای ایرانی ، انتهای راهرو سمت راست بستری هستن! . . .

*********

تا حالا دقت کردین وقتی عجله نداری همه ی چراغا سبزن و راهها خلوت وقتی دیرت شده همه ی چراغا قرمزند و راهها بسته؟ . . .

***********

تا حالا دقت کردین هر وقت یه تیکه یخ از دستت افتاده روی زمین با لگد زدی که بره زیر یخچال! . . .

**********

تا حالا دقت کردین تو مهمونی تا میای پشت سر یکی حرف بزنی موزیک قطع میشه و نصف حرفتو یهو همه میشنون!!!! . . .

**********

تا حالا دقت کردی مغز انسان پر کارترین جای بدنه 24 ساعت در 365 روز سال و کار میکنه فقط وقتی متوقف میشه که ما وارد سالن امتحانات میشیم لــــــــــذتی که در خوابیدن روی جزوه هست تو خوابیدن روی تختـخواب نرم نیس: . . . تنها زمانی مشتری ها با لبخند وارد مغازه میشوند که میخوان جنسی رو تعویض کنن یا پس بدن! . . .

**********

تا حالا دقت کردین پدر مادر تا میخوان شما را صدا بزنن، اول اسم داداش یا خواهرتون را میگن؟ . . .

*********

تا حالا دقت کردین تو جاده های ایران وقتی قسمت انگلیسی تابلو اسم یک شهر رو می خونین بهتر متوجه میشین تا فارسیش رو !!!! . . .

************

تا حالا دقت کردین اگه تو مترو الکی شروع به دویدن بکنید ملت هم همینطوری دنبالتون میدوند..! . . .

*******

 تا حالادقت کردین وقتی که خوشحالیم بالاخره یه چیزی یا یه کسی پیدا میشه که سریع گند بزنه به خوشحالیمون..! . . .

*******

دقت کردین وقتی میگن غصه نخور ،آدم بیشترغصه ش میگیره؟؟؟!!! . . .

**********

تاحالا دقت کردین وقتی که عجله دارین و میخوای سریع به مقصد برسین همه ی تاکسی ها غیب میشن یا مسافر دارن ولی وقتی میخوای از خیابون رد شین هرچی تاکسی تو اون خیابون هست میاد جلو بوق میزنه؟آخ که حرص آدم درمیاد . . .

********

دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم میگن بچه است، نمیفهمه وقتی نوجوان هستیم میگن نوجوانه، نمیفهمه وقتی جوان هستیم میگن جوون و خامه، نمیفهمه وقتی بزرگ میشیم میگن داره پیر میشه، نمیفهمه وقتی هم پیر هستیم میگن پیره، حالیش نیست، نمیفهمه فقط وقتی میمیریم میان سر قبرمون و میگن عجب انسان فهمیده ای بود 

********

تا حالا دقت کردین وقتی‌ توی یه جمعی‌ یکی‌ میگه اون تلویزین و کمش کن ،یکی‌ دیگه از اونور میگه اصن خاموشش کن . . . !

******

 

تا حالا دقت کردین وقتی واسه دل خودت موهاتو درست میکنی چقدر خوشگل میشه ولی وقتی میخوای بری مهمونی یا عروسی بعد از 3 ساعت کلنجار رفتن شبیه خربزه میشی؟

******

تا حالا دقت کردین یکى از سرگرمى هاى خاص مردم ایران اینه که :وقتى از مطب دکتر میان بیرون،حساب کنن ببین این دکتره روزى چقد درآمد داره .

********

******

تا حالا دقت کردین که روزای هفته اینجوری میگذره :

شــــــــــــــــــــــنبـــــ ـــــــــــــــه

یــــــــکشــــــــنبـــــــــ ــــــــــه

دوشـــــــــــــنبــــــــــــ ـــــــه

سه شـــــــنبـــــــــــــــــه

چـــهـــار شنبـــــــــــــه

پنجشنبه جمعه!!!

.

.

 

******

تا حالا دقت کردین چقدر حرص آوره که سر غذا دقیقا اون چیزی رو بر میدارن که تو کلی تو ذهنت واسش نقشه کشیده بود

******

تا حالا دقت کردین ش?ر?نتر?ن قسمت خواب اون 5 دق?قه? بعد از آ?رم موبا?له !!

.

.

****** تا حالادقت کردین وقتی داری درس میخونی و به یه صفحه عکس دار میرسی چه حالی میکنی که اون صفحه نصفست!

.

.

****** تاحالا دقت کردین وقتی احساس میکنین گم شدین اول ضبط ماشین رو کم میکنین!

.

.

****** تا حالا دقت کردین تا آرایشگر روپوش و میندازه رومون دماغمون خارش میگیره؟!

.

.

****** تا حالا دقت کردین وقتی سوهان میخوری 95%ش میره لای دندونات و فقط 5%ش نصیب معدت میشه؟!

.

.

-دقت کردین مردم با خوابیدن آدمم کار دارن؟!

قبل 12 بخوابیم میگن مرغی؟

بعد از 12 بخوابیم میگن جغدی؟

راس 12 بخوابیم میگن بمیر بابا با این سر وقت خوابیدنت!

.

.

.
- دقت کردین همیشه خنده دار ترین موضوعات زمانی به مغزت می رسه که وسط مراسم ختم هستی؟

.

.
- دقت کردین استرسی و رقابتی که واسه انتخاب واحد هست... واسه خود قبولی تو دانشگاه نیست!

.

.
- دقت کردین لذتی که تو سواری بر خر شیطون هست، تو لامبورگینی نیست؟

.

.
- دقت کردین بعضی از آدم ها شبیه سوراخ های اول کمربندن، همیشه هستن اما هیچ وقت به کارت نمیان!

.

.
- دقت کردین به این شعر «میازار موری که دانه کش است»؟ این شعر نشون میده که ما از قدیم یه جورایی آزار داشتیم...

.

.
- دقت کردین یکسری از کارهای اداری هست که هیچ وقت لازم نیست خود آدم انجام شان بدهد. اطرافیان زحمت اش را می کشند. یکی از آن کارها گرفتن شناسنامه آدم است، دیگری هم باطل کردن اش

.

.
- دقت کردین در روز کلی سرب توی هوای تهران رو داریم استنشاق می کنیم، بعد میگن سوسیس کالباس نخوریم، سرطان می گیریم!

.

.
- دقت کردید؟! وقتی توی مترو از دست فروش ها یه چیزی می خری، مردم یه جوری نگاهت میکنن انگار قاتل زنجیره ای هستی!

.

.
- دقت کردین وقتی دعواتون با یکی تمام شد، تازه جواب های خوب به ذهن تون می رسه!

.

.
- دقت کردین هر معلمی که میومد می گفت شما بدترین کلاسی بودین که تا حالا داشتم؟

.

.
- دقت کردین بزرگ ترین دروغ پشت تلفن چیه... سلام رسوندن بچه ها...

.

.
- دقت کردین یکی از سخت ترین کارهای دنیا اینه که بخوای برای یکی دیگه توضیح بدی دقیقاً چه مرگته؟!

.

.
- دقت کردین وقتی کلوچه می خوریم، یه چیزایی بالای لثه مون گیر می کنه با انگشت درش میاریم و می خوریم. آخرش انگشتمون رو نگاه می کنیم؟!

.

.
- تا حالا دقت کردین وقتی سر سفره نشستی به یکی میگی نمک رو بده، اول واسه خودش میریزه بعد میده به تو...!

.

.

- دقت کردین وقتی موبایلت زنگ می خوره همه گوش هاشون تیز تیز می شه؛ وقتی تلفن خونه زنگ بخوره همه خودشون رو میزنن به کر بودن ...

.

.
- دقت کردین نشده یه بار این جعبه دستمال کاغذی رو باز کنیم، برگ اولش درست مثل بچه آدم بیاد بیرون؟!

.

.
- دقت کردین تا مترو می ایسته همه عین دونده ها می دون به سمت پله ها بعد که می رسن بالا قدم می زنن!

.

.
- دقت کردین هیچ لذتی مثل این نیست که دو روز تخمه خورده باشی، امروز یکی اش رو روی فرش پیدا کنی

.

.
- دقت کردین وقتی حوصله ات سر میره، اولین جایی که میری سر یخچاله؟!

.

.
- دقت کردین این روزها اگر ده تا سنگک بخری، ملت یه جوری نگاه می کنن انگار پرادو سوار شدی!

.

.
- دقت کردین همیشه وقتی حوله رو تو حموم می خوای برداری یکی از لباسات میفته رو زمین خیس میشه؟!

.

.
- دقت کردین دو ساعت درس میخونی ساعتو نگاه می کنی میبینی نیم ساعت گذشته! نیم ساعت میای پای کامپیوتر ساعت رو نگاه می کنی می بینی دو ساعت گذشته؟!

.

.
- دقت کردی وقتی میخوای فیلم ببینی هر چی داری آشغال به نظر میاد! حالا میخوای هاردو خالی کنی همش خوب میشه؟!

.

.
- دقت کردین تو این فیلم ها که نشون میدن هر کی می افته تو آب اصلا شنا بلد نیست ولی اون که بیرون واستاده در حد یک غریق نجات کامله!

.

.
- دقت کردین اینایی که میرن کلاس گیتار، بدون استثنا اولین آهنگی که یاد میگیرن آهنگ تکراری و ضایع «اگه یه روز بری سفر» است؟ از اساتید محترم خواهشمندیم کمی تنوع به خرج بدید...

.

.
- دقت کردین تعداد خواننده های ایران از شنونده ها داره بیشتر میشه؟

.

.
- دقت کردین اون تفریحاتی که تو فرجه امتحان ها به ذهن آدم میرسه تو تابستون به ذهنش نمیرسه!

.

.
- دقت کردین بیشتر مواقع احساس می کنیم گوشیمون زنگ خورده بعد که نگاه می کنیم می بینیم یه توهم ویبره ای بیش نبوده؟!

.

.

- تا حالا دقت کردین تا تقویم سال جدید می گیریم اولین چیزی که می بینیم تاریخ تولدمونه که ببینیم چند شنبه میشه!

.

.
- تا حالا دقت کردین خارجیا تو آسانسور همه رو به در آسانسور وایمیسن ولی ما ایرانی ها رو به هم!

.

.
- تا حالا دقت کردین مامانا بعضی وسایلشون رو یه جاهایی قایم میکنن که اگه 10 تا گروه تجسس هم بیاد نمی تونن پیداش کنن!

.

.
- تا حالا دقت کردین وقتی برمی گردیم خونه و می خوایم اون چیزی رو که جا گذاشتیم رو برداریم، با زانو و با زحمت زیاد می ریم تو خونه که فرش کثیف نشه ولی برگشتنش خسته می شیم با کفش از رو فرش رد می شیم!

.

.
- تا حالا دقت کردین وقتی برای امتحان یک کاری انجام میدین خوب درمیاد اما وقتی که موقع انجام همون کار برای مقصود اصلی می رسه همه چی خراب می شه.

.

.
- تا حالا دقت کردین هر چی کنترل تلویزیون از دسترس دورتره، برنامه در حال پخش جذابتره!

.

.
- تا حالا دقت کردین بعضی ها هستن که وقتی میشینن تو ماشین حاضرن 45 دقیقه کمربند ایمنی رو بگیرن تو دستشون، ولی قفلش رو جا نندازن! کلا چه آدمای صبوری، خسته نباشن.

.

.
- تا حالا دقت کردین یک ساعت مونده به امتحان به این فکر میفتیم که اگه فقط یه کم زودتر می خوندیمش 20 میشدیم؛ چه راحت بود!

.

.
- تا حالا دقت کردین «موفق باشید» های استاد آخر برگه امتحان، جواب همون «خسته نباشید» هایی هستش که وسط درس دادنش می گفتیم!

.

.
-
 تا حالا دقت کردین ده درصد آخر باتری گوشی چه با برکته !!

.

.
-
 تا حالا دقت کردین تو مدرسه و دانشگاه همیشه کلاسای دیگه زودتر از کلاسی که ما توشیم تعطیل میشن؟ چرا؟؟

.

.
-
 تا حالا دقت کردین هرکی پراید داره میخواد بفروشه 206 بگیره !

.

.
-
 تا حالا دقّت کردین هر از گاهی که حوصله ندارین یه آهنگ شاد تو سرتون واسه خودش Play میشه ؟ دست بردار هم نیست !

.

.

- تا حالا دقت کردین 9 ماهی که تو شکمِ مامانمون هستیم، جزء سنمون حساب نمیشه ؟!

.

.
-
 تا حالا دقت کردین همه مجری های صدا و سیما دوست دارن بیشتر در خدمت مهمان برنامه باشن اما وقت برنامه این اجازه رو بهشون نمیده ؟

.

.
- تا حالا دقت کردین بعضی حرفارو هر چقدم بقیه بگن , تا خودت تجربه نکنی و به غلط کردن نیفتی باور نمی کنی !

.

.
-
 تا حالا دقت کردین وقتی یه آهنگ قدیمی‌ گوش میدیم، به جایی‌ اینکه به خود آهنگ گوش بدیم به خاطره‌هایی‌ که با آهنگ داشتیم فکر می کنیم !

.

.
-
 تا حالا دقت کردین اونقدر که پراید جون ایرانی هارو گرفت اسکندر مقدونی و چنگیز خان نگرفتن ؟!

.

.
-
 تا حالا دقت کردین وقتی یه نفر شمارو دعوت به دیدن یه فیلمی که قبلا خودش دیده میکنه تو مدت فیلم یه جوری نگاتون میکنه که انگار خودش فیلمو ساخته ؟!

.

.

.

.

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 




تاریخ: جمعه 13 دی 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

 

بچه که بودم مامانم شیشه پاک کن میخرید من لحظه شماری میکردم مایع توش تموم شه بعد آب بریزم داخلش تفنگ بازی کنم

...........؟؟؟

بعله اینجوری بچه خوبی بودم.........!!!!




تاریخ: جمعه 13 دی 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

 

تا حالا دقت کردین مامانا وسایلاشون رو یه جایی قایم میکنن که اگر10تا گروه تجسس هم بیاد نمیتونن پیداش کنن!!!




تاریخ: جمعه 13 دی 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

خدایا !کسی غیر از تو با من نیست ...

.

خیالت اززمین را حت . که حتی روز روشن نیست...

.

کسی اینجا نمی بینه که دنیا زیر چشماته !

.

یه عمره یادمون رفته ، زمین دار مکافاته !

.

فراموشم شده گاهی ،که این پایین جه ها کردم !

.

که روزی باید از اینجا بازم پیش تو برگردم

.

خدایا وقت بزگشتن یه کم با من مدارا کن

.

شنیدم گرم آغوشت اگه میشه منم جاکن...

.

.

.

 

 

 




تاریخ: یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط leily
فکرشو بکن اگر میشد چی میشد!!!!!؟؟؟؟ همسر دلخواهت رو از بین گزینه های موجود دانلود کنی؟ چشم و مغز و قلبمون یه جلسه تشکیل بدن تکلیفشونو با ما روشن کنن. شب خواب ببینی که یک ماه داری میری سر کار ،صبح که بیدار شدی حقوقشو بگیری. پشه ها به جای اینکه خونمون رو بمکن ، میومدن چربی های اضافه بدنمون رو می مکیدن. آخر شبها رفتگرا سوار جاروهاشون بشن برن خونه. ... موهات"فر"باشه ، روش پیتزا بپزی بوق زدن ممنوع باشه ماشینتو بذاری رو ویبره. زنگ بزنی آژانس بین المللی انرژی اتمی، بگی یه ماشین می خوام. رادیو رو روی یه موج سه متری تنظیم می کردی می رفتی موج سواری. ماهی از آب در بیاد تو ساحل سیگارشو بکشه برگرده تو آب. تو مطب نفر قبل از تو که میره تو اطاق دکتر، بری در بزنی بگی زود باش. حراست دانشگاه دم در با دقت نگات کنه ، اشکالای آرایشیتو بگه ، برات درسش کنه.لوازم آرایش بهت قرض بده ، یادت بده چجور آرایشی بهت میاد ...؟ توی کُشتی حریفتو خاک کنی یه فاتحه هم بخونی بری رو مانیتورت مگس بشینه، با موس بگیریش، بندازیش تو ریسایکل بین !؟ با پرگار مثلث بکشی!؟ تو گوگل سرچ می کردی "نیمه گم شده ی من" عکساشو واست می آورد راحت پیداش می کردی!!!؟ شامپو ضدِ شوره بخوری ، دلشوره هات تموم بشه...؟ روی رادیو، تور بکشی بشه رادیاتور. یکم از هوای اطراف وایرلستو بکنی توی کیسه. هر وقت اینترنت نداشتی یه سیم بندازی توش استفاده کنی. رگ قلبت بگیره به جای اینکه بالون بزنن پاراگلایدر بزنن. یه دختر رو برات نشون کنند با سنگ بزنیش. بری مکه به جای سنگ زدن به شیطون یه چاقو در بیاری بکنی تو شکمش خیال همه رو راحت کنی.. پست بعدی با یک داستان اپ میکنم ممنون


تاریخ: شنبه 23 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط leily
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با ریش های بلند جلوی در دید. به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.» آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟» زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.» آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم.» عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد. شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.» زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.» زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.» زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟» عروس خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.» مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.» عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟» پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست! »


تاریخ: شنبه 23 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط leily
دانه ای که سپیدار بود دانه کوچک بود و کسی او را نمی‌دید. سال‌های سال گذشته بود و او هنوز همان دانه کوچک بود. دانه دلش می‌خواست به چشم بیاید، اما نمی‌دانست چگونه. گاهی سوار باد می‌شد و از جلوی چشمها می‌گذشت. گاهی خودش را روی زمینه روشن برگها می‌انداخت و گاهی فریاد می‌زد و می‌گفت: "من هستم، من اینجا هستم، تماشایم کنید ." اما هیچکس جز پرنده‌ها‌یی که قصد خوردنش را داشتند یا حشره‌هایی که به چشم آذوقه زمستان به او نگاه می‌کردند، به او توجهی نمی‌کرد. دانه خسته بود از این زندگی؛ از این‌ همه گم‌ بودن و کوچکی خسته بود. یک روز رو به خدا کرد و گفت: "نه، این رسمش نیست. من به چشم هیچ‌کس نمی‌آیم. کاشکی کمی بزرگتر، کمی بزرگتر مرا می‌آفریدی." خدا گفت: "اما عزیز کوچکم! تو بزرگی، بزرگتر از آنچه فکر می‌کنی. حیف که هیچ وقت به خودت فرصت بزرگ‌شدن ندادی. رشد ماجرایی است که تو از خودت دریغ کرده‌ای. راستی یادت باشد تا وقتی که می‌خواهی به چشم بیایی، دیده نمی‌شوی. خودت را از چشم‌ها پنهان کن تا دیده شوی." دانه کوچک معنی حرف‌های خدا را خوب نفهمید، اما رفت زیر خاک و خودش را پنهان کرد. سال‌ها بعد دانه کوچک، سپیداری بلند و با شکوه بود که هیچکس نمی‌توانست ندیده‌اش بگیرد. سپیداری که به چشم همه می‌آمد.


تاریخ: شنبه 23 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط leily
در فولکلور آلمان ، قصه ای هست که این چنین بیان می شود : مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده . شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد ، برای همین ، تمام روز اور ا زیر نظر گرفت. متوجه شد که همسایه اش در دزدی مهارت دارد ، مثل یک دزد راه می رود ، مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند ، پچ پچ می کند ،آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد ، لباسش را عوض کند ، نزد قاضی برود و شکایت کند. اما همین که وارد خانه شد ، تبرش را پیدا کرد . زنش آن را جابه جا کرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود ، حرف می زند ، و رفتار می کند پائلو کوئیلو همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که ما انسانها در هر موقعیتی معمولا آن چیزی را می بینیم که دوست داریم ببینیم!


تاریخ: شنبه 23 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط leily
آورده اند که کفن دزدی در بستر مرگ افتاده بود،پسر خویش را فراخواند، پسر به نزد پدر رفت گفت ای پدر امرت چیست ؟پدر گفت ،پسرم من تمام عمر به کفن دزدی مشغول بودم و همواره نفرین خلقی بدنبالم بود اکنون که در بستر مرگم و فرشتهءمرگ را نزدیک حس میکنم بار این نفرین بیش از پیش بردوشم سنگینی میکند.از تو میخواهم بعد از مرگم چنان کنی که خلایق مرا دعا کنند و از خدای یکتا مغفرت مرا خواهند. .. پسر گفت ای پدر چنان کنم که میخواهی و از این پس، مرد و زن را به دعایت مشغول سازم ‫پدر همان دم، جان به جان آفرین تسلیم کرد. ‫از فردا پسر شغل پدر پیشه کرد با این تفاوت که کفن از مردگان خلایق می دزدید و چوبی در شکم آن مردگان فرو مینمود وازآن پس خلایق میگفتند خدا کفن دزد اول را بیامرزد که فقط میدزدید وچنین بر مردگان ما روا نمیداشت.


تاریخ: شنبه 23 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

 

 

 




تاریخ: پنج شنبه 21 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط leily
مسافر: شهسواری به دوستش گفت: بيا به كوهي كه خدا آنجا زندگي مي كند برويم.ميخواهم ثابت كنم كه او فقط بلد است به ما دستور بدهد، وهيچ كاري براي خلاص كردن ما از زیر بار مشقات نمي كند. ديگري گفت: موافقم . اما من براي ثابت كردن ايمانم مي آیم وقتي به قله رسيد ند ،شب شده بود. در تاريكي صدايي شنيدند:سنگهاي اطرافتان را بار اسبانتان كنيد وآنها را پايين ببريد شهسوار اولي گفت:مي بيني؟ بعداز چنین صعودي ،از ما مي خواهد كه بار سنگين تري را حمل كنيم.محال است كه اطاعت كنم! ديگري به دستور عمل كرد. وقتي به دامنه كوه رسيد،هنگام طلوع بود و انوار خورشيد، سنگهايي را كه شهسوار مومن با خود آورده بود،روشن كرد. آنها خالص ترين الماس ها بودند... مرشد مي گويد: تصميمات خدا مرموزند،اما همواره به نفع ما هستند


تاریخ: یک شنبه 17 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط leily
گفتم نمی دانم که در قید که هستی طرفدار خدایـــی یا بت پرستـــی نمی دانــــم در این دنیــــای محشــر به چه عشقی چنین ساکت نشستی گفت طرفدار خدایم عشقم ای یــــار ازاین عاشق کشیها دست بــــردار که کاربت پرستی بی وفــــایی است نه من که غصه ام دردجدایی است گفتــــــم خدا را نیست هرگزکــــاری که تو خـــــود ناخــدای روزگـــــاری به روی ورقی در هـــــم شکستــــه مثل ماهـــی که رو ابرها نشستــه گفت اگر من ناخـــــدایم با خدایــــم نکن تو مرا از خدای خود جدایـــم به تو محتاجم ای یــــــــار موافــــــق به تو محتاجم ای همراه عاشــــــق


تاریخ: شنبه 16 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 28
بازدید ماه : 27
بازدید کل : 21269
تعداد مطالب : 48
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1