به کجای این دنیا آویخته شده ام!

من دردهایی که از گوشه های لب تا می خورند،

که از گوشه ی چشم می افتند،

که با چشمهای به زمین دوخته گره خورده اند

را می شناسم...

من جیغ های شعف انگیز،

جهیدن های ذوق آور ،

تکانه های رقصان

و خنده های از ته دل را دیده ام

اما نکشیده ام، نرقصیده ام و نخندیده ام...

گویی من اندوه را زیسته ام و خنده را تنها لمس کرده ام،

غصه را خورده ام و شادی را تنها بوییده ام،  

درد را کشیده ام و آرامش را ...

جیغ های ممنوع،

تکانه های حرام،

خنده های گناه...  

شادی هایمان را حرام کردند...

و ما در این حرام ها، دین داری کردیم و خدا را کافر شدیم،

در این گناه ها،  ریاکارانه بزرگ شدیم

و در این ممنوع ها، غر زده ایم و غر زده ایم و غر زده ایم...  

و سرآخر با ادبیات تلخ همه ی دنیا را توبیخ کرده ایم،

همه ی آنها که خندیدند،

که رقصیدند

و ذوق زده جیغ زدند! 

ما نمی دانیم که

مزه زندگی به چشیدن شادی ست

ذائقه مان تغییر کرده است... تلخ می پسندیم و تند می چشیم

و خودمان را فریفته ایم به این که

اندوه ما را عمیق تر و قوی تر خواهد کرد!

و چنین شد که بودنمان تباه شد ...

 هنوز هم انگشت اشاره ی توبیخ و هیس به سمتمان نشانه رفته است...

هنوز هم چرک می پسندیم و چرک می نویسیم و تیره می پوشیم و تیره می بینیم...

به کجای این دنیا آویخته شده ام!

به میخ کدام باید و نباید؟!

کسی نیست که رهایمان کند...

بیهوده امید مبند به دستان دیگری،

به دامان دیگری،

به آمدن ناجی،

بیهوده امید مبند...

اینجا کسی نیست جز خودت...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:,
ارسال توسط leily

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 48
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1